اين تمرين نحوة ارتباط من با مردم را از آن پس دگرگون كرد. همچنين مزاياي فاني بودن را به من فهمان ما مي& توانيم هر لحظه كه مي& خواهيم اين تمرين را انجام دهيم.
چند سال بعد هنگامي كه مادرم در بيمارستاني در توكسان بستري بود به كنار بستر او شتفاتم تا دستانش را بگيرم و احساس عشق و سپاسگزاری را كه نسبت به او در مقابل كارهايي كه براي من انجام داده بود داشتم را ابراز كنم. هنگامي كه او درگذشت حزن و اندوه من خيلي شديد بود ولي كوتاه. در آن روزهاي مهم احساس كردم كه تمام چيزهاي زيبا در مورد مادرم در من نفوذ كرد و در آنجا به عنوان سنبل عشق تا هميشه باقي خواهد ماند. يك سال و نيم قبل از مرگ پدرم،& شروع به ارسال نامه و شعر در مورد كمك& هايي كه او در زندگي& ام انجام داده بود كردم. پدرم در ماههاي آخر عمرش به بيماري آنفولانزاي حاد مبتلا شده بود و بر اثر آن درگذشت بنابراين ارتباط حضوري با آن كار آساني نبود. اما از اينكه او آن نامه& ها و شعرها را براي خواندنش دارد احساس خوبي داشتم. يكبار او بعد از اينكه برايش «شعر روز پدر» فرستادم مرا دعوت كرد و گفت: «هي فكر كنم آنقدرها هم پدر بدي نبودم».
شعر ويليام بليك در مورد بروز ندادن افكارمان تا هنگام مرگ به ما هشدار مي& دهد. او مي& نويسد: «هنگامي كه افكار در درون غارها محبوس& اند، عشق ريشه& هايش را در اعماق جهم مي& گستراند»
تظاهر به اينكه نخواهيد مرد براي لذت بردن از زندگي مضر است. درست مثل اينكه يك بسكتباليست وانمود كند كه هيچ پاياني براي بازي& اي كه انجام مي& دهد نيست. در آن وضعيت آن بازيكن قدرتش كاهش مي& يابد، حالت تنبلي به خود مي& گيرد و البته در آخر كار اصلاً& لذتي از بازي نمي& برد. بدون پايان، بازي& اي وجود ندارد. بدون متوجه بودن نسبت به مرگ شما نمي& توانيد كاملاً نسبت به نعمت زندگي آگاه باشيد. هنوز بسياري از ما (از جمله خودم) وانمود مي& كنيم كه بازي زندگي پاياني ندارد و برنامه& ريزي مي& كنيم كه يك روزي اگر حسش را داشتيم يك كار فوق& العاده انجام دهيم. و اهداف و روياهايمان را براي آن جزيرة خيالي در درون دريا به كار مي& گيريم كه دنيس ويتلي آن را « جزيرة يه روزي خطاب مي& كرد و به خودمان مي& گوييم «يك روزي اين كار را انجام خواهم داد»
هنگامي كه به مرگ خودمان فكر مي& كنيم ديگر نيازي نيست تا صبر كنيم تا عمرمان به پايان برسد. در حقيقت توانايي تصوري روشن از ساعات آخر عمرمان در بستر مرگ يك احساس دوگانه را ايجاد مي& كند:
يعني احساس از نو متولد شدن كه گام اول در ايجاد انگيزه در خود، بدون ترس است.
روزنامه& نگار و شاعر آنايس نين مي& نويسد: «مردم بايد بدون ترس از مرگ، عميق زندگي كنند» و همانطور كه باب رايلان در آهنگش خوانده بود: «آن كس كه مشغول متولد شدن است براي مردن وقت ندارد».
برگرفته از کتاب صد راه برای ایجادانگیزه در خود نوشته استیو چندلر